11 ماهگیت مبارک
خدای من باورم نمیشه...دیگه چیزی به 1 سالگی عشقم نمونده 11 ماهه که خونمون پر از عشق شده پر از خنده پر از بازی و شیطنت های بچگانه گاهی اوقات به روزهایی فکر میکنم که خودم بودم و حسین بدون کسرا صبح تا شب خودم بودم و خودم نه از جنب و جوش و ورجه وورجه های بچه خبری بود نه از دنبال بچه دویدن که سمت چیزای خطرناک نره ... نه از غذا درست کردن یا گرم کردن و با هزار مکافات به بچه غذا دادن...نه از بیخوابیهای شبانه... نه از بازی و اون خنده های از ته دل بچه ...و نه نه نه واااااااااای خدا...پس واقعا دلیل زندگی من یا بهتر بگم ما چی بوده؟!؟!؟! الان 1 ثانیه نمیتونم جای خالی کسرای عزیزم رو توی خونه تحمل کنم با وجود همه خستگیها و مشکلاتی که بچه داری دا...
نویسنده :
محبوبه
3:06